امیرصدرا و معلم بازی
دیشب دوباره شکوفا شدم . چند روز است علاقه به معلم بازی پیدا کرده ای و بهم میگی خانم معلم بیا درس بده در این بازی دوست داری این جملات را بگم: سلام بچه ها ،خب حالتون چطوره ؟ بشینید سرجاهاتون ، و تا میخوام چیزی بگم میگی نه نه . مامان من آقا معلم بشم . البته زود هم خسته میشی و منم ادامه نمیدم . شما را بردم توی اتاق تا کمی از هیجانت کم بشه امروز خیلی ددری شده بودی عصر که با حاجی بابا رفته بودی پارک بعد هم با هاشون رفتی دنبال دایی امیر و سر راه هم فروشگاه برده بودنت وقتی ساعت 9ونیم اومدی خونه همزمان خاله ساره اومد و دیگه پایین نیومدی و منو فراموش کرده بودی ...